محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 17 سال و 21 روز سن داره

محمدحسین عشق جاودان

مواظب خودت باش...

هوالعزيز سلام عزيزدلم توي يه روز برفي دارم برات مي نويسم .امروز هوا برفي و سرد بود .يه روز خوب ...   ديشب عمو محمدرضا اومده بود شما هم خيلي خوشحال بودي .کار سوئيت خونه فکر کنم 50 درصدش تموم شده و اينکه سي دي عکسات رو پيدا کرد بعدا برات ميزارم عزيزم تا يه سفر بريم به گذشته نه چندان دور خودمون ...     همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه  دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته. ... پشت هر"فقط یه شوخی بود "همیشه یک ذره حقیقت پشت" همین طوری پرسیدم "یک کم کنجکاوی پشت"به من چه اصلا "قدری احساسات پشت " چه بدونم "مقداری خرد و پشت " اشکالی نداره" اندکی درد هست. ... كسي كه دوستت داره،...
13 بهمن 1390

چقدر خوبه تو رو دارم ...

                                                                                      هوالکريم سلام عزيزم .نفسم. امروز شهادت امام رضا علیه السلام است .هوا سرد و بی روحه .چند روز پیش مادر اينا رفته بودند کرمانشاه .عمو محمدر...
4 بهمن 1390

من عاشق پدر و مادرم هستم...

من عاشق پدر و مادرم هستم  این ایمیل رو یکی از دوستانم برام فرستاد وقتی خوندم دلم گرفت .این دلتنگی به خاطر واقعیت های تلخه زندگیه و می تونه یه تلنگری باشه ... عزیز دلم پسر قشنگم امیدوارم همیشه قدردان باشی قدردان همه کسانی که به تو مهر ورزیدن و دستانت را در دست گرفتند .باتو خندیدند و گریستند .با تو دیدن و بات ونفس کشیدن و... من عاشق پدر و مادرم هستم   آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.  وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن. وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!... به سلامتي همه مادراي دنيا... پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته...
25 دی 1390

سري دوم عکساي گل پسرم...

هوالعزيز سلام پسر قشنگم .امروز طلسم رو شکستم و چندتا عکس برات و خاله هاي گلت گذاشتم .ديدين تنبل نيستم .سري دوم عکساي گل پسري . من نمیگویم هرگز نباید در یک نگاه عاشق شد اما اعتقاد دارم باید برای بار دوم هم نگاه کرد ... ویکتورهوگو                                              ...
23 دی 1390

بهترین بهترین من ...

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد   بهترین بهترین من زرد و نیلی و بنفش سبز و آبی و کبود با بنفشه ها نشسته ام سالهای سال صبحهای زود در کنار چشمه سحر سر نهاده روی شانه های یکدگر گیسوان خیس شان به دست باد چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم می ترواد از سکوت دلپذیرشان بهترین ترانه بهترین سرود مخمل نگاه این بنفشه ها می برد مرا سبک تر از نسیم از بنفشه زار باغچه تا بنفشه زار چشم تو که رسته در کنار هم زرد و نیلی و بنفش سبز و آبی و کبود با همان سکوت شرمگین با همان ترانه ها و عطرها بهترین هر چه بود و هست بهترین هر چه هست و بود در بنفشه زار چشم تو من ز بهترین بهشت ها گ...
22 آذر 1390

امان از دل زینب...

  هوالمبین سلام گلم .امیدوارم همیشه یکی از عزاداران امام حسین (ع) و مهمتر از همه یکی از پیروان واقعی این امام مظلوم باشی .                   باز محرم شدو دلها شکست از غم زينب دل زهرا شکست باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست قاسم وليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست محرم ماه غم نيست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسين است عالم همه قطره و درياست حسين ، خوبان همه بنده و مولاست حسين     ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ،...
13 آذر 1390

یه هفته برفی...

سلام  گل قشگم یه هفته سرد و برفی رو داریم می گذرونیم . عزیز دلم دایی مصطفی و زن دایی سارا و محمد حسام جونم اومدن پنجشنبه ٣ آذر خونه ما .هوا خیلی سرد وبارونی بود بابایی یه لحظه رفت تو حیاط و گفت:برف داره می باره وهمه خوشحال شدن .باباجی و عزیزجون و دایی مرتضی و زن دایی میترا و مژده جون و محمد علی هم بودن.خیلی خوش گذشت مخصوصا قمست آخرش که شما و حسام جوم کلی رقص و شادی و... خوش گذشت .صبح جمعه وقتی از خواب بیدار شدم منظره ای که می دیدم باورنکردنی بود همه جا سفیدپوش شده بود خیلی زیبا بود .  الهی همیشه شادی و باشه و خنده .    عزیز دلم جمعه عروسی عموی بنده هم بود.خواستیم بریم توی ...
7 آذر 1390

دل است دیگر ...

هوالمعين سلام عزيزدلم .امروز جمعه 27 آبان است که براي تو عزيز دلم مي نويسم .مادرجون اينا رفتند کرمانشاه مادرجون بابايي از مکه تشريف ميارن رفتند استقبال(حجتون قبول .البته حاج خانوم اين دفعه به نيابت از بابابزرگ خدابيامرز بابايي رفتن خدا رحمتشون کنه) و شما هنوز باورتون نمي شه و همش مي گي مادرجون گفته عيد مي ريم کرمانشاه و..   هوا سرد و بارونيه .امروز صبحونه رو خونه عزيزجونه اينا خورديم بعد تو و بابايي منو رسوندين اداره و نهار رو رفتين خونه عزيزجون .بابايي که زنگ زد گفت :با مژده جون دارين بازي مي کنين.دست مژده گلي من هم درد نکنه . عزيز دلم اين روزها مي رن مي رن آروم  و بي سرو صدا و من هاج و واج وقت...
27 آبان 1390

عیدی ما یادت نره .عید غدیر مبارک...

        به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خورشید چراغکی ز رخسار علیست / مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه دیوار به دیوار علیست عید غدیر مبارک   عید رو تبریک می گم به تموم سید کوچولوهای پاک و معصوم .گیسو جونم و سیما سادات جون و صناگلی و همه مسلمین عیدتان مبارک .   چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند بردند به میزان عمل سنجیدند بیش از همه کس گناه ما بود ولی آن را به محبت علی بخشیدند عیدتان مبارک ...
23 آبان 1390

روز ها میگذرند لحظه ها از پی هم میتازند ...

  به نام خدايي که در اين نزديکي است سلام گلم .عشقم .نفسم . امروز صبح که داشتم مي اومدم اداره هواي پاک پاييزي چنان حال و هواي منو از اين رو به اون رو کرد... پريروزا باباجي واسه دايي مجتبي گوسفند قربوني کرد و ديروز آش نذري پختن .خدا قبول کنه . الهي تن همتون سالم باشه و گرفتار بيمارستان و دوا و دکتر نشين .آمييييييييييين . يه چيزي واسه يکي از آشناهامون پيش اومد .من دلم خيلي گرفت .پسرش عاشق يه دختر شده و پاشو کرده تو يه کفش که الا بالله همين و از اونجايي که از لحاظ اخلاقي و خانوادگي کاملا با هم  تفاوت دارن .حالا اين آقا پسر به خودش اجازه مي ده که تو روي پدر و مادرش وايسته .من دلم از اين گرفت چون مي دونستم که پدر و مادر ب...
21 آبان 1390