محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 17 سال و 17 روز سن داره

محمدحسین عشق جاودان

یه هفته برفی...

1390/9/7 11:12
551 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  گل قشگم یه هفته سرد و برفی رو داریم می گذرونیم .

عزیز دلم دایی مصطفی و زن دایی سارا و محمد حسام جونم اومدن پنجشنبه ٣ آذر خونه ما .هوا خیلی سرد وبارونی بود بابایی یه لحظه رفت تو حیاط و گفت:برف داره می باره وهمه خوشحال شدن .باباجی و عزیزجون و دایی مرتضی و زن دایی میترا و مژده جون و محمد علی هم بودن.خیلی خوش گذشت مخصوصا قمست آخرش که شما و حسام جوم کلی رقص و شادی و...

خوش گذشت .صبح جمعه وقتی از خواب بیدار شدم منظره ای که می دیدم باورنکردنی بود همه جا سفیدپوش شده بود خیلی زیبا بود . 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

الهی همیشه شادی و باشه و خنده .

  

عزیز دلم جمعه عروسی عموی بنده هم بود.خواستیم بریم توی برف هم گیر کردیم .منو تو تنهایی رفتیم .شما و محمدحسام تا آخر عروسی خوابیده بودین خدارو شکر .آخرشب برف بازی خیلی خوش گذشت...

زمستانی که زود آمد.

دیروز خونه باباجی اینا با بابایی آدم برفی درست کردی بعد از ظهر رفتی تو حیاط اومدی می گی مرغ و خروسای عزیزجون دگمه آدم برفیمو خورده .فدای معصومیتت بشم من .

 

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است.

کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم

زچشم دوستان دور یا نزدیک

مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!

منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم

منم من سنگ تیپا خورده رنجور 

منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور

نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در بگشای دلتنگم

حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد

فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان

نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین

درختان اسکلت های بلور آجین

زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهروماه

زمستان است......

دوست دارم عزیزم خیلی زیاد .دیشب به من می گفتی مامان نرو سرکار دلم برات تنگ می شه .بدجنس اگه دلت تنگ می شه پس چرا بعضی شبا خونه نمی یای و خونه مادرجون می مونی .نفس من هستی من مامانی تمام تلاشمو میکنم تا موفق و خوشبخت بشی گلم 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سارا
6 آذر 90 17:55
سلااا م عزيزم خوبي؟كوچولوي نازت خوبه؟
مرسي كه به وب من سر زدي نظرت يه روحيه مثبت براي ادامه نوشتن من بود با اجازت من لينكت كردم اگه اسم ديگه اي مي خواي واسه اينكه لينكت كنم بهم خبر بده
منتظر حضور گرمت هستم


سلام عزيزم قدمت مبارک .خوش اومدي با همون اسم وبلاگ خوبه .عزيزم زنده باشي بوسسسسسسسس
مامان پرهام
7 آذر 90 14:09
چه زمستون خوبی شکر خدا ما هم برف داشتیم. همیشه شاد و سلامت باشید

سلام .آره واقعا نعمته اگرچه يه سري مشکلات مثل قطعي برق و ...داره ولي خوبه .بوسسسسسسس



مامان پرهام
7 آذر 90 14:11
سلام ما هم برف داشتیم. شکر خدا. شاد و سلامت باشید همیشه


سلام .خدارو شکر .بوس
مامان ابوالفضل
7 آذر 90 19:11
ای جانمممممممممممممممممم


سلام گلم پسمل خوشمزه خاله خوبه بوسسسسسسسس
سودابه
7 آذر 90 23:39
سلام . همیشه خبرای خوب مهمونی و جشن و شادی باشه توی خونه تون .


ممنونم گلم دوست دارم عزيزم براي شما همين طور بوسسسسسسسسس
سودابه
8 آذر 90 1:03
بدجوری توی حال و هوای برفی رفتین ها . خدا کنه این برف زیبا باز هم بیاد .


سلام گلم آره واقعا .جاتون خالي گلم بوسسسسسسسسس
رعنا(مامان سیما )
13 آذر 90 9:47
سلام مامان محمد حسین امیدوارم همیشه شادو سلامت باشید.وآسمون زندگیتون همیشه آبی و آفتابی باشه.بووووووووووووووووووس


سلام به روي ماهتون .بهترين ها روبراتون آرزو دارم بوس