محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 17 سال و 15 روز سن داره

محمدحسین عشق جاودان

برای تو همین و بس...

هوالعزیز سلام کوچک مرد زندگی من. این روز های حس امید فقط به نفس های تو بند است و جرات زندگی کردن فقط با لبخندها و گریه های تو جون می گیره . روزهایی که هر لحظه به گذشته پیوند می خورند رو به خاطر رویای شیرین فردا به دست دیروز می سپارم .نمی دونی که چقدر  برای  اینکه نور دیده ی من آینده ی خوبی داشته باشه از هیچ تلاشی دریغ نمی کنم و نخواهم کرد و  اگه این روزها با چهره ای خسته و بی حوصله هستم به حساب دست پاچگی دلم  بذار  که اروزهاش  اونو از دست این زمونه دلگیر و خسته کرده . خیلی وقته نیومدم و برات پستی نذاشتم .مثل همیشه درگیر دار این زندگی درگیر بودم. امتحانا شروع شده بود بدجوری وقت کم اوردم خدا رو شکر به کمک شم...
17 تير 1393

آغازی شیرین...

به نام خداوند جان و خرد            کزین برتر اندیشه برنگذرد سلام سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زنندو پرنده های خسته بر می گردند  زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان سال نو مبارک باشه . عزیز دلم خیلی وقته که برات ننوشتم .حسابی سرم شلوغ بود . امروز اومدم با کلی مطلب و عکس . سال نو رو به همه عزیزام تبریک می گم .سالی پر از موفقیت و کامیابی براشون آرزو دارم .                            ...
12 ارديبهشت 1393

وقتی به تو فکر می‌کنم...

هواالمعشوق خدایا وقتی تو پشتمی... مهم نیست کیا جلوم هستن!!! سلام  عمرمامان . چند روز پیش خونه مادری بودیم . سرما خورده بودی ساعت 2 شب یه دفعه حالت خیلی بد شد تب  و لرز داشتی  بردیمت بیمارستان . من خودم از ترس می لرزیدم .نمی دونستم چیکار کنم وقتی تو می لرزیدی مردمو زنده شدم . یه سرم و یه آمپول بهت زدن کمی بهتری شدی . دیشبم تب داشتی ... گل پسر مامان قد تموم دنیا دوست دارم . الهی که خداوند بهترین روزها را برات رقم بزن آمین ... به عید نوروز سال جدید چیزی نمونده و باید از 92 خداحافظی کنیم و کم کم پا بذارین تو سال جدید  هنوز هیچ کاری نکردم نمی دونم می تونم برسم به ...
16 اسفند 1392

فقط عشق ...

هوالرحمان سلام عزیزم .روز های زمستون دیگه کم کم داره آماده می شه کوله بارشو جمع کنه و جاشو به بهار سرسبز بده . زمستون امسال خوب بود . شما هم یه هفته ای از تعطیلات سفید بهره بردین به قولی در حد تیم ملی . گلم دیشب گفتم پسر قشنگم نمی خوای واسه مامان و بابا یه نامه بنویسی .       تموم دنیای منی . عزیز دلم گاهی اوقات چنان دلتنگ و خسته می شم که حتی حوصله نفس کشیدن رو هم ندارم. بعضی وقتا با خودم می گم ای کاش می شد به عقب برگشت و دوباره شروع کرد ولی خدای مهربون یه بار به ما فرصت می ده که انتخاب کنیم ، امیدوارم همیشه بهترین ها را انتخاب کنی و تموم انتخابات درست باشه  گلم. توخیالم به روزهایی فکر ...
2 اسفند 1392

گذر زمان ...

هوالعزیز سلام پسر قشنگم .عزیز دل مامان .این روزهای هزار رنگ رو دیگه داریم به عروس ف صل ها پیوند می زنیم. زمستون سرد که امسال خودش خیلی زود به پاییزمون رسونده چند قدمی با ما فاصله داره . امیدوارم زمستونی که پیش رومون زمستونی خوبی باشه و دلای همه گرم گرم باشه .آمین گل پسر مامان از درس و مشق اگه بخوام برات بگم الان می تونی یه جمله بنویسی. املا و ریاضی و... یه مشکلی که وجود داره با دیدن کارتون فوتبالیست ها در توهم اون شوت های بلند هستی و هر لحظه در حال فوتبال بازی کردن تو پذیرایی هستی . مشق نوشتن هات که خدا می دونه چقدر به سختی می نویسی. عمر منی . تموم لحظه لحظه زندگی من با نگاه گرم تو پیوند خورده و نفسم با عطر نفسا...
29 آذر 1392

فقط نکاه

هوالعزیز سلام گلم . امروز اومدم بدون هیج مقدمه ای فقط برات عکس های تابستون .پاییز و ... را بذارم .         حالا ببین چقدر شده بودن                                                             اون روز مدرسه برنامه نداشت و عزیز دل مامان ناراحت شده بود.   &nbs...
8 آذر 1392

بسی پادشاهی کنم در گدایی....

هوالمعین سلام گلم . امروز جمعه است و شیفتم . قربون مظلومیت اهل بیت علیهم السلام بشم. چشامو می بندم و به بزگترین فاجعه تاریخ می رسم و اونقته که  تموم وجودم پر از حسرت  و درد  بی صدا فریاد می زنه و دلتنگی و درد در تموم وجودم رخنه می کنه . دلتنگ زمین کربلا هستم . با خودم فکر می کنم که چقدر بر این زمین سخت گذشت . با خودم می گم این قطعه از زمین حتمنا قطعه ای از بهشت خداست و در عین حال که سخت ترین و بدترین و دردناک ترین واقعه در اون زمین رخ داد ولی این زمین انتخاب شد برای امتحان  بهترین انسان ها و این زمین کربلا بود که بی صدا زیر گرمای خورشید فریاد کشید و عزیزترین اولاد پیامبر (ص) را در آغوش کشید و شاهد...
24 آبان 1392

قافله دل ...

هوالمعشوق سلام                           امروز عاشورای حسینی بود . روزی که حسین علیه السلام به همراه یاران باوفایش در دشت تفتیده ی کربلا برای احیای دین محمدصل الله علیه و آله وسلم از همه تعلقات گذشت و جان و مال و اهل خود را فدای راه خدا کرد . عاشورا یک حادثه نیست ، یک مکتب است،امروز عاشورا و کل ارضا کربلا  سلام عزیزم .امروز شیفتم گلم . دیروز که تاسوعای حسینی بود تو مراسم شرکت کردم. نذر شیرحضرت علی اصغر رو ادا کردم. خدا قبول کنه ان شاءالله. باباجی دوشنبه عمل قلب باز داشت . خدا رو شکر عم...
23 آبان 1392

تو عشق حسودم ...

هوالعزیز   تو عشق حسودم خیلی حسود ... چشم ندارم ببینم کسی بیشتر از من دوستت داشته باشه ... صلی الله علیک یا ابا عبدلله سلام .گلم .شیرمرد لجوج خودم .از دست قولایی که به ثانیه نمی کشن وسریع فراموش می کنی خسته شدم.عشقم .گلم . روزها یکی یکی به سرعت می گذرد. این روزها درگیر هستم .برای مریضی باباجی دعا می کنم و از خدا می خوام که به باباجی آرامش و قوت و قدرت بده تااین مرحله از زندگی نیز به راحتی بگذره و به یادش بخیرهای دیروز بپیونده .التماس دعا. مادر اینا بامداد پنجشنبه ساعت 2 رسیدند. دیشب بعد از اداره رفتم خونه مادراینا .شب همونجا موندیم .امروز هم شیفتم شما پیش مادری هستی . قبل از اداره یه س...
10 آبان 1392