محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

محمدحسین عشق جاودان

بسی پادشاهی کنم در گدایی....

1392/8/24 17:31
2,348 بازدید
اشتراک گذاری

هوالمعین

سلام گلم .امروز جمعه است و شیفتم .

قربون مظلومیت اهل بیت علیهم السلام بشم. چشامو می بندم و به بزگترین فاجعه تاریخ
می رسم و اونقته که  تموم وجودم پر از حسرت  و درد  بی صدا فریاد می زنه و دلتنگی و درد در تموم وجودم رخنه می کنه .

دلتنگ زمین کربلا هستم . با خودم فکر می کنم که چقدر بر این زمین سخت گذشت . با خودم می گم این قطعه از زمین حتمنا قطعه ای از بهشت خداست و در عین حال که سخت ترین و بدترین و دردناک ترین واقعه در اون زمین رخ داد ولی این زمین انتخاب شد برای امتحان  بهترین انسان ها و این زمین کربلا بود که بی صدا زیر گرمای خورشید فریاد کشید و عزیزترین اولاد پیامبر (ص) را در آغوش کشید و شاهد مصیبت های بسیاری بود.

خدایا قربون صبرت . قربون حکمتت .قربون عظمتت .

عاشورا روز عشقبازی تو با پاکترین و بهترین بندگانت بود . گلچین شدن بهترین بندگانت برای بهشت موعود بود . حتی زینب ، رقیه ، سکینه ، همه و همه نشانه های حضور خودت بودند .

بر من ببخش و مرا و همه عاشقانت را به راه راست هدایت کن . می خوام زینبی باشم...

 لبیک یا حسین

 لبیک یا حسین

 

 لبیک یا حسین

اون هفته جمعه با هم یه روزنامه دیواری برای محرم درست کردیم و شما بردین مدرسه .
خادم الحسین :محمدحسین

 لبیک یا حسین

 

 خادم الحسین

               خادم الحسین

 

لبیک یا حسین

تو مسجد یه شب کمک کردی . قندون بردی .چای و استکان گذاشتی و برداشتی قربونت برم قبول حق باشه نیتت خادم الحسین  

روزی که شنیدم باباجی باید بره بیمارستان و یه سری آزمایش و به احتمال زیاد عمل قلب بشه دلم بدجوری گرفت و یه جورایی آشوبی در دلم به پا شد در عین حالی که حفظ ظاهر می کردم . اون روز کلاس هم داشتم با دایی مرتضی اینا رفتم بعد غروب تند و سریع یه دیس حلوا درست کردم و بردم مسجد پخش کردم. خدا قبول کنه ان شاءا... .خدایا همه مریضای اسلام رو شفا بده به آبروی شهدای کربلا آمین . زن دایی طاهره و عمه طاهره .مامان فرشته . داداش دوستم و... آمین یا رب العالمین

 لبیک یا حسین

 باباجی که عمل کرد شبش محمدحسام جون و زن دایی سارا اومدند و تو باورت نمی شد و کلی ذوق کردی .

                    مححدحسین جون و محمدحسام جون تو مسجد

           مححدحسین جون و محمدحسام جون تو مسجد

    محمدحسین جون و محمدحسام جون

 

 خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علی اش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی یامهدی مددی

 التماس دعا     اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)