يکسال زير سقف ني ني وبلاگ...
هوالغفور
سلام عزیز دل مامان
امروز هوا خیلی قشنگ بود .ما دیشب خونه مادرجون اینا موندیم .صبح به خانم مدیرتون زنگ زدم گفت:سه شنبه شما رو می خوان ببرن نمایشگاه کاردستی و شما خیلی خوشحالی گلم.عزیز دلم امروز یه دفعه یه چیزی یادم اومد البته دیر یادم اومد اونم یکسالگی وب ماه .نی نی وبلاگ .کام بود .
یکساله که با هم زیر این سقف قشنگ با دوستای گلمون زندگی می کنیم.یکساله به خونه های هم سر می زنیم .درددل می کنیم .انرژی می گیریم .گریه می کنیم و...
عزیزدلم یک ساله من سعی کردم روز شمار این یک سال رو بنویسم .با خواهرهای گلم درد دل کنم .الان خاله های خوب و مهربونی داری دلشون برامون تنگ می شه .دل ما براشون تنگ می شه .تو این مدت دلواپس خاله ها شدیم .توی این یک سال برای سلامتی همه ی نی نی های نازشون دعا کردیم.
یک سال زود گذشت و...پر از خاطره و عشق .یاد گرفتیم شایدم یاد دادیم نمی دونم خدا کنه همسایه خوبی براشون باشیم .
من دلم می خواهد
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
"خانه دوست کجاست؟"