باز هم از تو برای ...
هوالمتین
سلام عزیزدلم .صبح زیبایت به خیر .دلت گرم و سرت خوش .
دیشب پسملی خونه مادرجون اینا موندی و با بابا نیومدی خونه .
وقتی رسیدم دیدم بابایی تازه اومده خونه ،از شما خبری تو ماشین نبود .فکر کردم شما تو ماشین خوابیدین ولی با جستجوی بسیار خبری از شما نبود . هوا بارونی و سرده شاید خبری از برف باشه .
مامانی خیلی بدی ولی اشکال نداره تو دلت می خواست که اونجا باشی و با سنا گلی و نوید و نگین بازی کنی هرجا که بچه است دلت همونجا خوشه .
دیشب بعد از دیدن سریال بسیار زیبا و تاریخی مختار ساعت 12و 30 دقیقه شبکه تهران یه سریال فکر کنم اسمش بوی خاک عطرگلاب رو دیدم .موضوعش منو به فکر برد .
شخصیت اصلی داستان پدری بود که زنش رو 10 سال از دست داده بود و تنها دخترش را بزرگ کرده بود .حالا دخترش که بزرگ شده و ازدواج کرده بود و یه پسر 8-9 ساله هم داشت باید همراه شوهرش به تهران برای زندگی می رفت .پدر احساس خوبی نداشت و دلش نمی خواست با اونها بره احساس می کرد سربارشون می شه و....
دوست دارم تا موقعی کنارت باشم که بتونم برات آرامش و آسایش داشته باشم . دوست دارم شاهد تموم موفقیت های فردات باشم .هر روز می نویسم که بدونی من به یادتم و اینجا این مکان نمی تونه منو از فکر تو بیرون کنه .از اینکه این محیط رو راه اندازی کردن تا مادرایی مثل من برای امید زندگیشون بنویسن و ردپایی از دیروزها بذارن بسیار تشکر می کنم وامیدوارم خدا فرداهای خوبی رو برای تمام همسایگان دیوار به دیوار این محیط و همه هموطنان رقم بزنه .
دیشب بدون تو ولی با یاد تو خوابیدم .صدات تو گوشهام بود و دلم هم پیش دلت و....
عشق منی عمرمنی
یادت باشه تو خیال منی