ماه عزيز ...
هوالعزيز
سلام پسر قشنگم .اميد مامان .همه ي زندگي من .
اين چند وقتي که نبوديم هم خوب بود و هم بد .
يه مسافرت کوچولو بدون بابايي .من و شما و مادرجون رفتيم کرمانشاه خونه خاله مژده جون و شما با رائين گلي و لاوين جون کلي بازي کردين .البته داخل پرانتز بگم که کلي آتيش سوزوندين مخصوصا وقتي که رفتيم قصر شيرين اونجا شما با سرمدجون و رائين بيشتر منو اذيت کردين .هوا خيلي گرم بود ولي ديدن قوم و خويش و دوستان خيلي خوب بود وخوش گذشت .دست همشون درد نکنه .خاله مژده جون که خيلي زحمت کشيد و اون چند روز همش با ما همراه بود .خاله مژگان باديدن شما به من اميدواري دادن و گفتند و رشد شما بد نيست .آخه خاله مژگان خاله بابايي فوق تخصص اطفال هستند و از روزي که شما به دنيا اومدين من خيلي مزاحمشون شدم . گلم ما که نبوديم بابايي کارش تعطيل شد و رفت تهران پيش عموم محمدرضا و بهش سر زد.البته اول خونه عمو عباس اينا رفت . شما عاشق اتوبوس بودين و کلي ذوق مي کردي.فداي تو بشم .وقتي اتوبوس واسه شام نگه داشت از ذوق زيادي داد مي زدي .عاشقتم به خدا .اينروزهاي پاک و معصوم رو مي خوام برات يادداشت کنم تا وقتي بزرگشدي يادت باشه که از دنياي پاک و معصوم اين روزها دور نشي .
عزيز دلم عاشق نقاشي کشيدن هستي منم ديروز برات چندتا کتاب رنگ آميزي و مداد رنگي و جا مدادي و ماژيک و مدادتراش خريدم کلي ذوق کردي وخوشحال شدي و روزا کلي باهاش سرگرم مي شي و دقيق رنگ مي کني تا مبادا از خطش بزنه بيرون .فداي تو بشم مامان .
دوبار توي خونه جديدمون سفره افطاري پهن کرذيم .يک بار پدرجون اينا رو با عمو اينا دعوت کرديم . باروني بود و سرد خوش گذشت و يه شب هم عزيزجون اينا رو دعوت کردم .اون شب هم خوش گذشته به فاصله يه شب افطاري دادم .الهي سفره هاي همه پهن خانه هاي همه گرم باشد .نماز و روزتون قبول درگاه احديت باشد آمييييييين .التماس دعا .اگه دير ميام و برات پست ميذارم به خاطر مشغله زيادي همين و بس .دوست دارم گلم .