کاشکی می شد بهت بگم...
هواالمعشوق
باز از چمن داور، یک غنچه نمایان شد / از یمن قدوم او عالم همه بستان شد
برخیز نما شادی، ایام سرور آمد / چون باز دری بر خلق از روضه ی رضوان شد
شد جهان پرشور و غوغا / صفحه ی گیتی مصفا
بیت احمد طور سینا / پا نهد زهرا-س به دنیا . . .
کاشکی می شد بهت بگم
چقدر صدات و دوست دارم
لالایی هات و دوست دارم
بغض صدات و دوست دارم
آسودگی از محن ندارد مادر ، آسایش جان و تن ندارد مادر ،
دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ، ورنه غم خویشتن ندارد مادر
مادران اسوه های فداکاری، جلوه های صبوری و آینه های بردباری اند که کودک را از آغاز بودنش در آغوش پر مهر خویش گرفته و در پناه حمایت خود می پرورانند. لحظه ای از فکر کودک خود غافل نمانده و اندکی بی توجهی به او روا نمی دارند. چه زیباست اگر چنین اسوه های صبوری و فداکاری را، گاهِ پیری که نیازمند حمایت و هم یاری اند، با مهربانی و رحمت بپذیریم، دست یاری به سویشان بگشاییم، و مقام بلندشان را پاس داریم.
مادر خوبم :
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . .
محتاج دعای مادر هستیم .این روز قشنگ هم بهانه ای شد تا به خود تلنگر بزنیم و محبتهای بی منت مادر را به یاد بیاوریم مادر عزیزم و مادر شوهر عزیزم دوستتون دارم.
به تمام دوستای عزیزم مادرای مهربون تبریک می گم ان شاءالله نی نی های نازشون با مهر و محبت این مادرای گل بزرگ بشن آمین .روی همه مادرای مهربون رو می بوسم .