قلبم رو تکراره همیشه دوست داره ...
به نام او که همه هستی از اوست
سلام به روی ماه گل پسری .
خوبی عشقم امروز اومدم تا بنویسم که خیلی مرد شدی .خیلی حواست به همه چی هست .یه روز من از داره اومدم خونه خیلی خسته بودم .خوابم برد وقتی از خواب بیدار شدم دیدم یه دستمال کثیف روی سینگ ظرفشویی هست گفتم شاید خودم گذاشتم حواسم نبوده بعد از چند دقیقه اومدی پیشم گفتی مامان خونه تغییر نکرده تازه فهمیدم که عزیز دلم فرشته مهربون خونم گردگیری کرده مامان واسه اون دستات بمیره خیلی خوشحال شدم گفتم چرا فکر کنم یه فرشته کوچولو تو خونمونه خواسته به مامانش کمک کن /عمــــــــــــــــــــــر منی ...
ما با پدر اینا رفتیم یه سفر یه هفته ای می شه گفت مشهد .تو مسیر یه شب رفتیم علی آباد کتول خونه عموابراهیم دوست پدر بعد رفتیم مشهد موقع برگشت هم رفتیم نیشابور و بعد هم رفتیم خونه خاله شیرین دوست مادر تفاهم رو داشتی اول ا و آخر سفرمون با خونه دوست پدر و مادر بود.
قربونت برم امام رضا خیلی این زیارت به تنم خوش نشست /پارسال توفیق زیارت آقا امام رضا (ع) نصیبمون نشده بود خیلی دلتنگ بودم ..
این نوشته رو هم واسه مسابقه نوشتم البته همش دلتنگی های خودمه
بسم الله الرحمن الرحیم
دلم به مستحبی خوش است ک جوابش واجب است" السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)"
من از اینجا، این گوشه دنج ،دلتنگی هایم را سوار بربال قاصدک خیال به سمتی که سوسوی امیدم آنجا چشمک زنان ،منتظر دستهای مهربان توست، رها میکنم . جنس دلتنگی هایم از جنس گذشته های نه چندان دور من است / کودکی و کوچه و دستهای آلوده وچشمهایی نگران...
امروز من حکایت همان بازیهای دیروز است وتنها نگاه امیدم ، به کرامت وبزرگواری خودتان است آقا که دست دلم رابگیرید.
... و دلی که هزار بار شکست ، را به امید حضور همیشگی عزیزترین وپاک ترین احساسم عبدصالح بودن آب و جارو کرده ام و فرشی پهن کرده ام که رج رج آن بوی العفو می دهد ودستانی که تا آسمان قدکشیده وفریاد زده الهی و ربی من لی غیرک ...
آقای من دست دلم را به خودت می سپارم تا همچو آهویی زیرسایه پرمهرت جانی دوباره بگیرد و با دلی قرص پاهایش را در کوچه های هزارخم این دنیا محکم به زمین بگذارد.
من همینجا / همین حوالی نفس می کشم و ازهمین گوشه دنج خیره به ستاره هایی که چشمک می زنند به دنیا نشسته ام و این امید من است چشمک می زند به آسمانی که دستش بالای سرم است...
هواتــــو از سرم بیرون نکردم
تو تنهــا حسرت مـن رو زمینی
یه چیزایی رو تا عاشق نباشی
نه می تونی بفهمی نه ببینی
امتحاناتم تموم شده منتظر نمره هام هستم .دیروز هم در نقش کوزت بودم و الان حالی برام نمونده ...
حالا چند تا عکس
قربونت برم آقای مهربون .
تو راه ؛ شما اینجوری پیش مادراینا می نشستی .
باغ وحش رفتیم
......اینجا ماشین پدری خراب شده بود.......
طرفدار پر و پا قرص پاشایی پسر من /کلاهشو ببین اخه .تو مسیر اهنگاش می خوند ....
نیشابور قدمگاه
تو این عکسا یه چیز مشترکی وجود داره ببینید
متوجه شدین ؟ یا گل پسر توی آب رفته یا آب بازی کرده لباساش خیسه ...
قدمگاه نیشابور
با چند تا عکس دیگه بر می گردیم .
قلبم رو تکراه همیشه دوست داره
روزهای تابستون هم دیگه دارن کم کم بساطشون رو جمع می کنن و دستمون رو تو دست پاییز می زارن .واسه مدرسه خریدات رو کردیم .منتظر زنگ پاییز هستیم .
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای ...
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.
او که یگانه است و شایسته ...